شايان دادورشايان دادور، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

بهترین من

امیرکبیر

جمعه ها معمولاً با سارینا اینا می ریم بیرون و یکی از جاهاییکه معمولاً میریم پارک قیطریست. یه روز که داشتیم پیاده روی می کردیم مجسمه امیرکبیرو دیدی و پرسیدی این کیه؟؟؟؟؟؟؟ منم گفتم امیرکبیره و در حد فهم تو برات ازش گفتم. چند شب پیش یه عکسی از امیرکبیر رو دیوار دیدی تو خیابون . ازم پرسیدی کیه گفتم : امیرکبیره که یه بار تو پارک بهت نشونش دادم. یکم فکر کردی گفتی: سارا ببین ( جدیداً این جوری می گی) یه عروسک امیرکبیر برام بگیر. من پسرم باید با عروسک امیرکبیر بازی کنم . اون آدم خوبیه. پاستیل داره. مریضا رو با ماشینش میبره بیمارستان  آخه پسر من کی این چیزا رو گفتم!!!!!!!!! راستی یه کلمه بامزه که این روزا استفاده می کنی. منتها ست ....
17 آذر 1392

شيرين

پسرم از شيرين زبونيهات بگم كه تمومي نداره: آبدندان(آبنبات) هوافان(هواپيما) دائره ُمله( دائره المعارف) البته درست همه اينا رو بلدي فقط مي خواي مارو سركار بزاري . بهت گفتم شايان آبدندان مي خواي مي گي : نه بگو آبنبات بهت ميگم: مادر جون      ميگي: بله جونم جديداً تا غذات تموم مي شه ميگي: من غذاهاي مامانمو خيلي دوست دارم علائق غذاييت: پيازداغ فراوون  ، كتلت ،  كباب  ،  فست فود ، آبگوشت  ، زرشك پلو عاشق كتابي اگه بگم حدود 80 جلد كتاب داري دروغ نگفتم. دقتت به كتابات خيلي زياده و همشو چندين بار مامان فريبا و پريسا و من برات خونديم. يه بار داشتي كتاب عليرضا...
11 آذر 1392

مهربون

اين روزا آلودگي هوا خيلي زياد شده( در حد هشدار) و بالطبع سردرد و ... . ديروز كه از سر كار اومدم حالم خيلي بد بود و روي كاناپه دراز كشيدم. خيلي ناراحت شدي و سريع رفتي برام آب آوردي( البته نصفشو تو راه خوردي و نصفشم ريختي ) بعد رفتي متكاي مورد علاقتو و  پلنگ صورتي تو آوردي مي گي بيا اينا رو بغل كن خوابت ببره. بعدم يه دستمال آوردي صورتمو پاك مي كني... چه كنم گل من با اينهمه محبت ...
6 آذر 1392

این روزهاي پاييزي

پسرم فصل پاييز فصل مورد علاقه منو باباته. به نظر من پاييز فصل زندگيه. بيرون رفتن و قدم زدن تو اين فصل روح منو تازه مي كنه. همه غم و غصه هام تو اين فصل از يادم مي ره. هر چي از اين فصل قشنگ بنويسم كمه. البته نا گفته نمونه كه تو اين فصل قشنگ تو بد قلقي هايي داري . اين روزا خيلي لجبازي ميكني نمي دونم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خدا رو شكر كه صحيح و سالم و سرحالي. هميشه خوب باش نفس " نصفه شب از خواب بلند شدي مي گي : پريسا كه با دايي رفت شمال برا من حلزون نياورد!!!!!!!!!!!!! " ...
4 آذر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهترین من می باشد